۸/۰۷/۱۳۸۸

اندر فواید سوار شدن به مترو

پیش از انکه زهره را ببیند مثل این بود که اصلا چشم نداشت. زهره به او گفته بود که چشم های او عجیب در او اثر گذاشت، و او اول عاشق چشم های او شد، و بعد عاشق جاهای دیگر. رحمت به چشمهایش پس از این حرف های زهره طوری نگاه میکرد که انگار چشم های سبزش متعلق به یک آدم دیگر است، و یا اصلا متعلق به صورت آدم ها نیست، بلکه چیزی است عتیقه، که اول، در طول سی و چهار پنج سال سن، قدرش شناخته نشده و حالا به دست یک عتیقه شناس استاد کشف شده، راز و رمزش خوانده شده است، و اینک در جایی مثل صورت او، در موزه صورت او به تماشا گذاشته شده ....... و بعد ناگهان رحمت احساس کرد که دیگر عاشق زهره نیست ... 
بعد از عروسی چه گذشت - رضا براهنی

هیچ نظری موجود نیست: