۷/۰۲/۱۳۸۹

روح بزرگوار من

۶/۲۳/۱۳۸۹

روزهایی هست که ........

۶/۱۴/۱۳۸۹

بعضی وقتها به مسیری که اومدی بر میگردیو یه نگاه میندازی. یه عده تا نگاهشون به عقب می افته اشکشون سرازیر میشه که ای خدا این چه غلطی بود کردمو چرا اینارو کردم و از این حرفا ... بلا بلا بلا
بعضیا که اصلا چشمشون به پشت سرشونه و جلو رو نگاه نمیکنن، خب اینا که کلا تعطیلا
بعضیا از جمله خودم همیش یه دایرکتوری از فیلم کارایی که قبلا انجام دادنو همراهشون دارن، هر جا به گیر و گوری خوردن میرن توش میچرخن و از گذشته یه راه حلی چیزی پیدا می کنن.
بعضیا هم که اصلا به پشت سرشون نگا نمیکنن.

+ فی الواقع هدف این بود که بگم خیلی آدم اهل گذشته ای نیستم که بر گردم عقب و بگم من فلان بودم و بیلان و بلا بلا بلا
یه موقع این کارو کردم اما دیدم کاره خوبی نیست ، خب دیگه نکردم
خوشحالم که آدم روبرومم مث خودمه. زیاد اهل گذشته و گذشته نگاری نیست
+ میگیره آدمو دیگه، چیکارش میشه کرد، وقتی هم بگیره مجبوری بیای و یه چیزی بنویسی، مجبوری، می فهمی؟