۱۱/۲۶/۱۳۸۸

راستش از این همه لجبازی
از این همه پنهان کردن ماجرا
عصبانی بودم
مطمئن بودم ته قصه چیزه خوبی در نمیاد
اما ...
دیدمت
دلم گرفت
اشکامو به زور نگه داشتم
آخ ...
شکر که پیشمی
شکر که خوبی



هیچ نظری موجود نیست: