۸/۱۰/۱۳۸۸

این روزها این شعرها

شاد باش ای عشق خوش سودای مااااااا
ای طبیب جمله لت های مااااااا
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو جالینوس و افلاطون ماااااااااا

ریرا ریرا هوای ان دارد تا که بخواند در این شب سیاه
او نیست با خودش او رفته با صدایش اما خواندن نمی تواند

اون دو تا مست چشات منو خوابم میکنه، ذره ذره اون نگات منو آبم میکنه

dance me to the end of love ... la la laa la la laa laa laaaaa laaaa


just walk away just say good bye, dont turn around now, you may see me cry


with or without you ... with or woyhout you ahaaaaaaaaaaa
I cant liveeeee, with or without you


در کناری از خانه من، اتاقی است سرد و آبی
تخت و گیتار کهنه من، عکس یک زن به دیواری
زنی زباروی و خندان، یار من بود او دورانی
کنون من ماندمو من، گیتاریو سیگار و تنهایی
عشق من رفت به تن خااااک ....


پ.ن : تمام این شعرا رو از حفظ نوشتم. این روزا این شعرا تو مخم رژه میرن. حالشو ببرین


 

هیچ نظری موجود نیست: