۷/۱۴/۱۳۸۸

غزل ناتمام

به هر تار ِ جان‌ام صد آواز هست.
دريغا که دستي به مضراب نيست.
چو رويا به حسرت گذشتم، که شب

فروخفت و با کس سر ِ خواب نیست.
 

ا.شاملو

هیچ نظری موجود نیست: