خسته ام اما حالم خوبه. خیالم راحته واسه اینکه الان راحت تر میتونم به دوست داشتنش فکر کنم.
دلم می خواد واسه افطار یه جایی برم تنهایی افطار کنم ... کجا برم؟ نمیدونم
دلم می خواد ... این روزا چقد دلم می خواد ... همه چی می خوام
ولی ... اعتراف کنم، هنوز ته دلم یه ترسی هست. یه ترسی از اون ماجرا که نکنه یه وقت یخمو بگیره... خدا کنه نگیره. خدا کنه.
کجا برم افطار تنهایی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر